وقتی اولین رمان نویسندهی مرموز «جی کالبی»، با فروش خیرهکنندهاش تبدیل به رخداد ادبی سال میشود، امیلین با بیرغبتی آن را میخواند. او بهعنوان مدرس مدعو نویسندگی در دانشگاه UC که با ناکامیهای شغلی و رابطهی طولانی و پرفرازونشیبش درگیر است، علاقهای به تحسین موفقیت نویسندهای جوان و بااستعداد ندارد.
بااینحال، امیلین از همان صفحهی اول مدهوش داستان امرسون و جکسون میشود، دو دوست دوران کودکی که عاشق هم میشوند و رویای زندگی بهتری دور از آن جادهی طولانی خاکی را که در تمام روستای فقیرشان پیچیده، در سر میبافند.
دلیلش این است که این رمان بر اساس کودکی تلخ و تیرهی خود امیلین نوشته شده است، که یعنی «جی کالبی» باید «جیس» باشد: بهترین دوست دوران کودکی و اولین عشق امیلین که بیشتر از ده سال است او را ندیده. امیلین نهتنها اصلا از این موضوع که جیس رمان را از دید او روایت کرده، خوشحال نیست، بلکه از اینکه جیس گذشتهی دردناک او را انتخاب کرده و آخرش را آزادانه تغییر داده و پایانی دراماتیک خلق کرده، خیلی خشمگین است.
تنها راهی که میتواند فکرش را آزاد کند این است که جی کالبی را پیدا کند و با او روبهرو شود. اما آیا امیلین آماده است حقیقت پشت رمان را بداند؟