مرور چند هزار عکس برای گزیدن و برگزیدنِ چند ده تا از آنها برای «نگاهم کن! خیالم کن!» من را چنان با سیمای خونین دنیای امروز مواجه کرد که پس از هر گردشی و بازگشتن به میزِ کارم روان خود را افسرده و سیمای خود را خونین میدیدم. این، حقیقت و واقعیتِ زندگیِ سیاسی و اجتماعیِ معاصرِ دنیای ماست. دنیایی که ما در ملتهبترین منطقهی آن زندگی میکنیم. پس، مواجههی ما با عکاسی نیز به قرارِ شیوهی زندگیِ ما، تأویلِ ما از زندگیِ خود و زندگیِ پیرامونیانمان خواهد بود. زندگیای انباشته شده با خبر و عکسِ قتلها، ترورها، بمبگذاریها، و هر گونه حادثهی شرار تبارِ دیگر. پس، به این اعتبار نگاهِ من به عکسهای «نگاهم کن! خیالم کن!» نیز بر اساسِ تفسیر و تأویل و نگاه و خوانشِ شخصیام، و توجه و حساسیتم نسبت به زندگی و آلام، و در صورت وجودش خوشیها و شادیهای مردمان بودهاست.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست