«سوابق تاریخی حاکی از برقراری روابط معاهداتی میان جوامع مستقل انسانی در دوران باستانی است. حکومت اسلامی صدر اسلام نیز به عنوان یکی از جوامع دوران باستان، با جوامع دیگر که عموماً غیر اسلامی و بعضا جزء دشمنان حکومت اسلامی بودند معاهداتی منعقد کرد. از این رو، قطعاً عقد معاهدات بینالمللی جزء مسائل مستحدثه فقهی نیست، هر چند مشروعیت انواع معاهدات بینالمللی امروزی که در صدر اسلام سابقه نداشت از مسائل مستحدثه فقهی است.
در این خصوص میتوان ملاحظه کرد که فقهای شیعه اصولا روابط غیرخصمانه حکومت اسلامی و حکومتهای غیر اسلامی را منحصر در سه عقده ذمه، آمان و هدنه کردهاند. اما انحصار و روابط حکومت اسلامی صدر اسلام به انواع فوق، ناشی از مقتضیات زمان بود. در واقع، با توجه به سیاست انزوای خصمانه جوامع دوران باستان نسبت به یکدیگر، معاهدات بینالمللی آن دوران اصولا در موضوعهایی محدود همچون صلح و عدم تعرض منعقد میشد. از این رو، محققان مسلمان معاصر اصولا انعقاد انواع معاهدات مرسوم در حال حاضر را برای حکومت اسلامی مجاز میدانند.
اما فارغ از اینکه فقهای شیعه، برقراری روابط معاهداتی میان حکومت اسلامی و حکومت غیر اسلامی را موقت و منوط به شرایط استثنایی و حتی منحصر به موضوعهایی خاص کردهاند. هیچ کدام از ایشان در لزوم وفای به عهد، تردید نداشتهاند. وفای به عهد در روابط بینالمللی آنچنان حائز اهمیت است که طبق آیه ۷۲ سوره انفال اگر حمایت از مسلمانان مظلوم در تعارض با یک معاهده بینالمللی قرار گیرد ممنوع است. نمونه بارز این وفاداری را نیز میتوان در رعایت صلح حدیبیه مشاهده کرد که به موجب آن مسلمانان متعهد شدند هر تازه مسلمانی را که بدون اجازه ولی خود از مکه فرار کند و به مدینه آید به مکه بازگردانند.