نظریه حقوق طبیعی که مهمترین نظریه حقوقی کلاسیک و سنتی بهشمار میآمد رفتهرفته گوی رقابت را به نظریههای جدیدی داد که دستی بر دستاوردهای جدید معرفتی داشتند و چشمی به تحولات شگفتیآور و پرسرعت حیات فردی و اجتماعیِ انسان.
انسان مدرن، با حیرتی نو در عالَم درون و تلاطمی گسترده در عالَم بیرون، به ادعاهای گذشتگان در باب قانون با تردید مینگریست و در افق دور در پی همنشین ساختن قانون، این عضو کهنسال اما ثابت، با دیگر اعضای آن دو عالَم بود.(۱) فلسفه جدید با شکست اتوریته آغاز شد، بر عقل خودبنیادِ نقاد پای فشرد و نقطه تمرکز را از موضوعِ شناخت به خود معرفت منتقل کرد؛ هم محتوای معرفت به تیغ تیز جراحی عقلی سپرده و هم محدودیتهای آن بیمهابا به رخ کشیده شد. مهمتر، علم جدید پای را از دایره طبیعت بیرون گذاشت و آشکارا قدم در فراخنای حیات انسان نهاد.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست