قبلاً هم در این جهت کتاب مهم «القضیه الفلسطینیه» تألیف مرحوم اکرم زعیتر را با عنوان «سرگذشت فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار» ترجمه و منتشر کرده بودم. آن هم در شرایطی که با جمعی از طلاب مظلوم که برخلاف قانون جاری به سربازی اجباری جلب شده و مشغول دوران آموزشی در پادگان باغشاه بودم و با استفاده از مرخصی به زادگاهم، روستای بهرمان رفتم و پس از تکمیل ترجمه کتاب، آن را برای انتشار دادم. بعد از پخش آن کتاب در جامعه بازداشت و به شدت شکنجه شده بودم و می دانستم آب انداختن به لانه منافع استبداد و استعمار چه خطرهایی در کمین دارد! آن اقدام هم اطلاع ملت ایران را از فاجعه های دست اندازی به کشورهای عقب نگهداشته شده، در پی خواهد داشت. توجه به نکات فوق، نشان می دهد که شجاعت و خطرپذیری جناب شمس فراهانی سزاوار ستایش است. جالب اینکه پس از انتشار کتاب و استقبالی که در محافل ملی و اسلامی از این کتاب شد و حساس شدن ساواک بخاطر وضع مولف و زاویه های فراوانی که شامل رژیم پهلوی هم بود، تقاضای کتاب بسیار بالا رفت و با اینکه انتشارات فراهانی حق چاپ و انتشار و حتی ساخت فیلم و سایر اقدامات مربوط به کتاب را در انحصار داشت و من در شرایطی نبودم که بتوانم نیاز جامعه به این کتاب را پاسخ دهم، در مقابل افراز و بنگاه های دیگر بدون اجازه ناشر اقدام به چاپ و نشر کتاب می کردند و دهها بار تجدید چاپ شد و من و آقای فراهانی اعتراضی نکردیم، چون هدف نشر حقایق تاریخی کشور و جنایات استعمار بود و می خواستیم مردم بدانند که استعمار و استبداد مثل دولبه قیچی مصالح و حقوق ملتها را به نفع خودشان می برند.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست