در آستانه ی هزاره ی جدیدی قرار گرفتهایم؛ هزاره ای که در آن، دانایی مهمترین چیزی است که انسان و اجتماع میتواند در اختیار داشته باشد. دانایی ذخیرهای دارای اهمیتی فزاینده برای شکل دهی و فائق آمدن بر تحولات جهانی میشود که در آن به سر میبریم. جهان فردا، چنان بین المللی خواهد شد که عبارت « ما در دهکدهی جهانی زندگی میکنیم » به واقعیتی مبدل میشود که هر روز با آن زندگی میکنیم. این سخن نه تنها دربارهی حوزهی دانش، بلکه در خصوص حوزههای فراوان دیگر زندگی نیز معتبر خواهد بود. ما نه تنها باید بر تحولات شتابان فناوری هزارهی بعد فائق آییم، بلکه باید به آنها شکل نیز بدهیم. از اینرو، فرصتهای آیندهی ما به نحوی فزاینده تابع کیفیت نظام آموزشی، علمی و پژوهشی ماست.
در عین حال، همین امکانهای دانشها، موفقیت اقتصاد و پیشرفت فناوری است که به طور خاص، باعث پدید آمدن معضلات اجتماعی و اخلاقی، سیاسی و اقتصادی میشود. در اینجا به ویژه نقش علوم انسانی غیر قابل چشم پوشی است. ما در این علوم از یکسو، به وضوح نتایج علوم طبیعی نیاز داریم و از سوی دیگر، به همان اندازه به شناخت تنوع تحولات فردی و اجتماعی. ما نیازمند تبیین علوم طبیعی هستیم، اما به جهت گیری علوم انسانی و نیز تفسیر فلسفی هم نیازمندیم.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست