«این کتاب مقدمهای است بر فلسفة ذهن... در فلسفه ذهن، سؤالاتی بسیار عمومی در باب ذهن طرح میشود. سؤالاتی از قبیل: حالات ذهنی چیستند؟ آیا آنها حالات مغز فیزیکیاند و یا حالات یک «روح» غیر فیزیکی؟ آگاهی چیست؟ چگونه حالات ذهن میتوانند دربارة چیزهایی خارج از ذهن باشند یا آنها را «بازنمایی» کنند؟ روانشناسان نیز به مطالعة ذهن میپردازند.
آنها مکرراً دربارة انسان و غیرانسان به آزمایش میپردازند و بر اساس این نتایج تجربی، نظریههای چشمگیری در باب ذهن میسازند قاعدتاً فلاسفة ذهن آزمایش نمیکنند. در عوض بسیاری فلاسفه به مقولاتی میپردازند که گاه «مفهومی» خوانده میشود. به عنوان نمونه، آنها درجستجوی روشن کردن معنای اصطلاحاتی مانند «آگاهی»اند، به دنبال یافتن خطاهایی منطقی در استدلالهای مربوط به طبیعت ذهناند و یا آنکه سازگاری / ناسازگاری ادّعاهای ما در باب ذهن را با سایر ادّعاهایی که درست میپنداریم، بررسی میکنند.
مثالهایی از مقولات مفهومی در فلسفة ذهن در این کتاب مورد بحث قرار خواهد گرفت. از سوی دیگر بسیاری فلاسفه از محدود کردن خود به این قبیل سؤالات مفهومی سرباز میزنند... فلاسفة معاصر نیز به صورتی روز افزون بر پایة آزمایشهایی که روانشناسان انجام میدهند به بسط نظریات خود در باب ذهن مشغولاند. در واقع امروزه گاه به دشواری میتوان معیّن کرد که فلسفه در کجا خاتمه مییابد و روانشناسی از کجا آغاز میشود، لذا از ذکرگاه و بیگاه موضوعاتی در این کتاب که سنتاً دانشمندان، و نه فلاسفه دربارة آنها بحث میکردهاند تعجب نکنید».