فردریش ویلهلم نیچه را که در سال آغازین قرن بیستم از دنیا رفت بدون شک می توان از موثرترین افراد و اندیشمندان در دنیای جدید دانست. وی با واکاوی خویشتن خویش به معرفتی درخشان و آگاهانه دست یافت.
نیچه در ابتدا مسحور افکار شوپنهاور فیلسوف ایده آلیست می شود ،سپس با اندیشه های واگنر موزیسین آلمانی آشنا شده ولی بعد هر دو را نفی می کند و این دو را به همراه مسیحیت مترادف با انحطاط ،ضعف و هیچ نگاری (نیهیلسم)و انکار زندگی می داند. بیشتر دیدگاه های نیچه به زن انتقادی است. چنانکه در “چنین گفت زرتشت”اشاره می کند که مرد واقعی دو چیز می خواهد،خطر و تفریح. بنابراین زن را می خواهد که خطرناکترین تفریح است. و همین کتاب معروفترین اثر وی نیز می باشد که آواره ای در سرزمین بیگانه است و تصویر خود نیچه است. قدم اول نیچه بر آن است که اندیشه های وی را به سادگی و جامع به علاقمندان فلسفه ارائه نماید.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست