نویسندهی کتاب وزن چیزها به یکی از دشوارترین پرسشهای پیش روی هر یک از ما و یکی از قدیمیترین پرسشهای فلسفه میپردازد: «زیستن یک زندگی خوب چگونه است؟» این پرسش اساسی میتواند پرسشهای دیگری را در پی داشته باشد؛ «آیا داشتن یک زندگی خوب بسته به شانس است یا نتیجهی انتخاب؟» که در کتاب به شکلی صمیمانه و در عین حال نظاممندی بررسی میشود. نویسنده با مروری بر آرای فیلسوفانی چون ارسطو، نیچه، سارتر یا سنتهای فکری مثل رواقیون یا بودیسم از نظر برخی از برجستهترین فیلسوفان معاصر نیز بهره میجوید.
کازز برای روشن کردن بحث خود از زبانی همهفهم استفاده میکند و با آوردن زندگینامه و مثالهایی از ادبیات، تاریخ، فیلم، رسانه و اخبار میکوشد تا وجوه مختلف پرسش اصلی کتاب را بررسی کند. کتابی که به باور برخی در حد فاصل میان یک بررسی آکادمیک دربارهی معنای زندگی و کتابی برای زندگی خوب ایستادهاست. کتابی که فرصت مناسبی را برای خواننده فراهم میکند تا به دور از استدلالهای پیچیدهی فلسفی شرحی پر مغز و عمیق از معنا و وزن و حضورش در جهان بخواند. فرصت خوبی که در جهانِ شتابها و سرعتها فضایی را برای «کُندی»، برای تاملکردن و تجربهی خواندن یک کتاب، نه صرفاً به مثابه منبع آگاهی از چیزی، بلکه بیشتر در معنای زیستن و چشیدن یک لحظه، در اختیار میگذارد.
هیچچیز تا ابد برجای نمیماند. پروژهای که سراسر سال روی آن کار کردهاید مثل برق تکمیل و فراموش میشود. روزی خواهید رفت، همراه با فرزندان و فرزندان فرزندانتان. حتا یک کتاب، یک اثر هنری بزرگ، یا یک نظریهی مهم پقی میکند و در تاریکی محو میشود. اینکه همهچیز روزی به پایان میرسد، چه تفاوتی در وضعیت ما ایجاد میکند؟
تقریباً همه در زندگی خود لحظهای را تجربه میکنند که بهنظر میرسد گذرابودن با بیمعنا بودن مترادف است. برای آنکه زندگی خوبی داشتهباشیم چهچیز را باید هدف بگیریم؟ این سوال بزرگی است که حتا کوشش برای پاسخگویی به آن گستاخانه بهنظر میرسد. صرفنظر از اینکه کدام شرایط فردی در وهلهی اول مارا به فکر کردن وادار میکند، بررسی وضعیت خاص ما در زندگی به تاملاتی دربارهی خوب و بد، ممکن و ناممکن، و اولویت بالا و پایین منجر میشود. این کتاب در پرتو آنچه دراینباره گفتهشده، آنچه میتوانست گفتهشود، و آنچه دربرابر شاهد و برهان به بهترین وجه پاسخ میدهد، همهی این مسائل را بررسی میکند.