این نمایشنامه ، داستان طنزآمیزی است از ریاکاری و بیلیاقتی مقامات فاشیست ایتالیا که گناه همه چیز را به گردن گروههای چپگرا، به خصوص آنارشیستها، میاندازند .ماجرای داستان، براساس حوادث زندگی واقعی یک آنارشیست نوشته شده است که پس از دستگیری به اتهام بمبگذاری، تصادفا از پنجره قرارگاه مرکزی پلیس، به پایین پرت شده است .پیام اصلی نمایشنامه عبارت است از : "رسوایی داوری آرامبخشی است که حکومت برای آرام کردن تودهها مورد استفاده قرار میدهد ." در کتاب همچنین تصاویری از صحنههای نمایش به چاپ رسیده است . افزون بر آن، سخنرانی "داریوفو "به هنگام دریافت جایزه نوبل، نامه سرگشاده "داریوفو "به کوفی انان، مختصری درباره ادبیات ایتالیا در دهه 1970 ، و فهرست آثار داریوفو درج گردیده است.
حضور یک روزنامه نگار در پایان نمایشنامه که حکم داور و قاضی را دارد که باید میان نجات خود یا افراد اداره پلیس که نماینده سیستم دولتی و راستگرا ها هستند؛ یکی را انتخاب کند و یا اینکه با فرار خود از مهلکه با روش خشونت طلبانه چپ های افراطی موافقت کند. در واقع با ماندن و تلاش در جهت نجات اشخاصی که در وهله اول انسان هستند ، خود را گرفتار مرگ میکند . افراد پلیس بعد از نجات توسط خبرنگار با بستن خبرنگار در اتاقی که بمب ساعتی ثانیه هایی بعد منفجر خواهد شد مرگ خبرنگار را که یک شاهد محسوب می شود، را رقم می زنند. زیرا از دید اداره پلیس شاهد رسوایی های آنها باید از میان برود.