ویکتوریا جونز، دختر ۱۸ ساله ای است که تاکنون ۳۲ بار زندگی فرزند خواندگی را تجربه کرده است. او که دختری عصیانگر است با خروج از خانه های گروهی، باید یک تنه و تنها با زندگی روبرو شود. در ادامه او او با گلها روبرو می شود! و به این امید که دیگران بدانند هر گل، سمبل چیست و احساسش را دریابند در یک گل فروشی مشغول به کار می شود. ویکتوریا جایی برای رفتن ندارد و در یک پارگ عمومی میخوابد، جایی که از گیاهان، باغ کوچکی برای خود درست کرده است. خیلی زود گلفروشی محلی، استعدادهای او را کشف و ویکتوریا متوجه میشود، موهبت کمک به دیگران از طریق انتخاب گل ها را دارد. در این میان، فروشنده ای مرموز در بازار گل، جواب سوال های ویکتوریا و راز دردناکی از گذشته اش را می داند و…
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست