این کتاب روایتگر ماجرای اهالی یک خانواده از ساکنان یک خانه قدیمی است، عمارتی بزرگ و پر جمعیت متعلق به باباجون و مامان سودی که از پدرِ مامان سودی یعنی آقاجون سرهنگ به آن ها رسیده است. باباجون و مامان سودی صاحب هفت فرزند می شوند، فرزندانی که هرکدام سرنوشت خودشان را دارند، سرنوشتی که راوی کتاب یعنی دختر سهیلا، نوه باباجون، که دیگر عمرش به این دنیا نبوده و همه فرزندان و دار و ندارش را گذاشته و به دنیای باقی رفته است با زبانی طنز آمیز روایت می کند.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست