حکایات مثنوی گاه از زبان جانوران و حیوانات بیان می شود و شخصیت های داستان، حیوانات وحشی یا اهلی بوده که در هر داستانی سمبل یکی از مظاهر مادی یا معنوی هستند. بر این اساس، در این کتاب جایگاه حیوانات در داستانهای مثنوی مولوی بازگو می گردد. این حیوانات عبارتند از: آهو، اژدها، اسب، استر، باز، بط، بلبل، پلنگ، پیل، جغد، چغز، خرس، خرگوش، روباه، زاغ، زنبور، سگ، سیمرغ، شتر، شغال، شیر، صدف، طاووس، طوطی، عقاب، فاخته، قوچ، کرم، گاو و گوساله، گربه، گرگ، گور، گوسفند و میش، لک لک، مار، ماهی، مرغ، مگس، مور، موش، نهنگ، و هدد. برای نمونه در کتاب عنوان شده: "آهو در فرهنگ عامه اغلب سنبل رمندگی و دوندگی است. اما در مثنوی، آهو گاه تمثیل اهل الله و اهل معرفت، گاه تمثیل قهر و لطف و گاه همان حیوان رمنده و زیباست... مولانا طی داستانی که در دفتر پنجم آورده است آهو را تمثیل گرفته برای اهل الله.... مولانا هنگامی که می خواهد تفاوت ذات و دو حقیقت مختلف در دو پدیده را بیان نماید، آهو را مثال زده است... مولانا هنگامی که می خواهد مساله فنا و بقای درویش را مطرح کند، آهو را مثال میزند... در این بیت آهو کنایه از اهل معرفت و موش کنایه از دنیا پرستان حقیر است: "موش کی ترسد ز شیران مصاف/ بلکه آن آهو تکان مشک ناف".
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست