نویسنده، در این کتاب، امید را تعهد به عمل در دنیایی میداند که آیندهاش نامعلوم و نامشخص است. او با اتکا بر دههها کنشگری خود و مطالعه گسترده تاریخ زیست محیطی، فرهنگی و سیاسی استدلال میکند که بنیاد ستیزان به پیروزیهای دورانسازی دست یافتهاند که اغلب از قلم افتاده است و عواقب مثبت اعمال ما را نمیتوان همیشه فورا ارزیابی کرد. به اعتقاد نویسنده آینده را به هیچ عنوان نمیتوان پیشبینی کرد و عدم قطعیتی همیشگی در آینده دنیا فرصتی برای مطرح کردن احتمالات بیکرانی از سرنوشت ملتها، جوامع و دنیا است و همین احتمالات فراوان پیش روی ما موتور محرک کنشگری و امید داشتن به بهبود اوضاع است.
«امید بلیت بخت آزمایی نیست که بتوان روی مبل نشست و آن را در مشت فشرد و احساس بخت یاری کرد. امید تبری است که در زمان اضطرار با آن درها را میشکنید؛ چون امید باید شما را به بیرون از در هل بدهد، چون همهچیز شما را میگیرد تا آینده را از جنگ بیپایان، از نابودی منابع زمین و خرد کردن تنگدستان و افراد در حاشیه دور کند. امید فقط به این معناست که شاید جهان دیگری ممکن باشد، نه مقرر و نه تضمینشده. امید خواستار عمل است؛ عمل بدون امید ناممکن است.»