تا حدودی هر کسی گاهی پکر میشود و این احساس ناراحتی یا افسوسی است که اغلب از تجربههای ناخوشایند زندگی ریشه میگیرد. در حالی که بیشتر اشخاص به این پکر بودن افسردگی میگویند، افسردگی بالینی واقعی به همان میزان با پکر بودن فرق دارد که ذاتالریه با سرماخوردگی! پکر بودن واکنشی موقت و اغلب طبیعی به موقعیتهای تنشزای زندگی است که در بیشتر موارد شامل نشانههای جسمانی، فقدان عزتنفس یا فکر خودکشی نیست و این حالت منفی به طور معمول در عرض چند ساعت یا چند روز سپری میشود.
از طرف دیگر، افسردگی اغلب همراه با اختلال در خواب، اشتها و وزن بدن، انرژی، تمرکز و کارکرد جنسی است. به طور مکرر، احساس مفرط گناه، احساس بیارزشی، احساس عدم علاقه یا خشنودی در فعالیتها و در موارد شدید، فکر خودکشی یا تلاش برای اقدام به آن وجود دارد. متأسفانه برخی اشخاص افسردگی را بیماری جدی در نظر نمیگیرند و آن را به عنوان نقص شخصیتی، علامتی از ضعف، ویژگیهای معیوب یا شاید بدخلقی موقت میدانند.
حقیقت این است که افسردگی بالینی یک بیماری است، نه ضعف یا ناراحتی و پکری. اشخاص افسرده نمیتوانند به سادگی «از حالات آن خارج شوند» یا «رفتارهای حاکی از افسردگی را متوقف کنند»، همان طور که فرد دیابتی نمیتواند برای عدم تعادل قند خون خود کاری کند و بدون درمان مناسب، نشانههای افسردگی ممکن است برای ماهها یا حتی سالها طول بکشد.