ایرج پزشکزاد یکی از بزرگترین طنزنویسان تاریخ ایران است. او بیشتر از شصت سال است که به کار نوشتن مشغول و بیشتر از بیست کتاب نوشته است. ایرج پزشکزاد زندگی هنری خودش را با نوشتن داستانهای کوتاه برای مجلات و ترجمهی نوشتههای ولتر و مولیر و چند رمان تاریخی آغاز کرد.
شخصیت دایی جان ناپلئون تبلور قشر وسیعی از مردم ایران است که با ساده اندیشی بجای ریشه یابی و پرداختن به امور اصلی از طریق تفکر با خیال پردازی و رویا بافی همواره به اموری توجه میکنند که اصولا وجود خارجی ندارند و دچار توهم انگلیسی ترسی هستند. شخصیت سعید عاشق پیشه جوان و کم تجربه ایست که به قیمت شکست در عشقش در مییابد، پیروی از احساسات به نحوی کورکورانه عاقبتی جز سیلی خوردن از دست روزگار ندارد.
ولی سعید در آخر داستان به لطف می و بیان شیوای مرشد و تکیه گاه خود عمو اسدالله حقیقت را مییابد. عمو اسدالله شخصیت دوست داشتنی و شیرینی را متجلی میسازد که تلخیهای روزگار از او مردی با تجربه و آسان گیر ساختهاست که زندگی در لحظه را به هیچ عشق یک طرفهای نمیفروشد. عمو اسدالله در بخشی پایانی از این کتاب در حالی که گیلاس شرابی برای سعید میریزد خطاب به سعید جوان میگوید «تن آدم تو کارخونه ننه آدم ساخته میشه ولی روح آدم تو کارخونه زندگی».