شهریور شعله ور


هیلا


قیمت اصلی : 55,000   تومان

مبلغ 20% تخفیف : 11,000 تومان

  قیمت نهایی خرید : 44,000  تومان


 توضیحات :

کاوه پایدار خیلی‌خیلی دیر فهمیده بود چرا زن‌ها زیاد دور و بر او نمی‌پلکند. از همان نوجوانی که به دنیای جذاب دوست داشتن و دوست داشته شدن پی برده بود، هرگز هیچ دختری از ته قلب او را نخواسته بود. در تمام این سال‌ها زن‌هایی بودند که در چهره‌اش همسر ایدئالشان را می‌دیدند، حتی بیشترشان صادقانه می‌خواستند به او به عنوان یک مرد تکیه کنند تا سال‌های مانده تا مرگ را بی‌یاور نگذرانند اما در اوج ابراز علاقه‌ها هم می‌فهمید حتی یک نفر هم دلش برای شنیدن نامش از دهان کاوه نلرزیده. خودش خوب می‌دانست اگر پیوندی شکل می‌گرفت، ستون محکمی بود که می‌شد به آن تکیه کرد اما او نمی‌خواست تکیه‌گاه باشد فقط. دلش از بزدلی می‌گرفت. خشمگینش می‌کرد اما افسوس که زنان سرزمینش را بزدل بار می‌آوردند. کاوه دلش شور یک قلب شجاعِ برهنه را می‌خواست. قلبی تماماً متعلق به او که در لحظه زندگی کند و شیره زندگی را بمکد برای همان لحظه. اما زندگی، سخت از کاوه پایدار این ماجراجویی را دریغ کرده بود. جالب‌تر این‌که راز تنها ماندنش را، راز دریغناکیِ این‌طور تنها ماندنش را، یکی از زنان آن‌کاره، در اولین پرونده‌ای که خودش سرتیم آن بود، بازگفت. پرونده‌ای که برای اداره آن‌ها خیلی مهم بود. زن همسنِ الآن او، سی‌وهفت هشت‌ساله، بود. برای چنین شغلی کاملاً پیر به حساب می‌آمد. اما همه می‌گفتند هنوز هم برای نفوذ در دل باندهای فساد بهترین است. بس که آدم‌شناس بود و مردان را با یک نگاه اسیر همه چیزِ خود می‌کرد. بهترین فردی بود که می‌توانست از پایه‌های رختخواب استفاده کند تا پایه‌های فساد را برای اداره آن‌ها بخشکاند. آن روزها چند باری با زن تنها شده بود. برای آن‌که درباره کار گذاشتن دستگاه شنود جدیدی که تنها کاوه آموزشش را دیده بود او را راهنمایی کند و همچنین درباره کار با کلت کوچک مینیاتوری. در آن ساعات تنهایی، میان آن دو، جز مسائل کاری هیچ‌چیز رد و بدل نشده بود. برای همین وقتی در آسانسور زن آن جملات را گفته بود کاوه از دانش غیراکتسابی‌اش حیرت کرده بود. آسانسور برج پر از میز و صندلی بود و آن‌ها تنگ هم بودند. نوک دماغش با پیشانی زن دو سه سانت بیشتر فاصله نداشت. واحدی در طبقه بالای واحد تحت مراقبت خالی کرده بودند و آن‌جا مستقر بودند. داشتند به آن واحد می‌رفتند. زن سرش را بالا آورد و گفت: «این‌طوری بارت بار نمی‌شه عزیزجان!» کاوه گفته بود: «سرت تو زندگی خودت باشه.» زن گفته بود: «این‌قدر خودت رو سفت نگیر. نشون نده قهرمان دورانی.» «گفتم خفه.» زن درست مثل مادری بی‌توجه به لگد انداختن پسرک تخسش حرفش را ادامه داد: «زن‌ها قبل از هر چیز مادرند. توی معشوقشون هم دنبال بچه می‌گردن. آرنولد هم که باشی، باید یه جاهایی به زن‌ها اجازه بدی ازت مراقبت کنن.»



 بیشتر بدانید

دسته‌بندی : کتاب فارسی


موضوع فرعی 1 : داستان کوتاه


موضوع اصلی : ادبیات


موضوع فرعی 2 :


مترجم :


ناشر : هیلا




شابک : 9786226662093


قطع کتاب : رقعی


تعداد صفحات : 503


نوبت چاپ : 1


وزن : 500 گرم

  آمار و اطلاعات

  تعداد مشاهده این کتاب : 381 بار


  دفعاتی که پیشنهاد شده : 0 بار


  دفعاتی که پیشنهاد نشده: 0 بار


 تعداد کسانی که این کتاب را خوانده اند : 0 بار


  تعداد کسانی که می خواهند این کتاب را بخوانند: 0 بار










 کتاب‌های مرتبط

وقتی آتش پاره وارد شهر می شود
موجود نیست


وقتی آتش پاره وارد شهر می شود

ناشر : آفرینگان

قیمت : 19,000  تومان

با تخفیف : 15,200  تومان

مشاهده کتاب
مجموعه ماجراهای فرانتس 8 جلدی
موجود نیست


مجموعه ماجراهای فرانتس 8 جلدی

ناشر : آفرینگان

قیمت : 58,000  تومان

با تخفیف : 46,400  تومان

مشاهده کتاب
ماجراهای خرس و موش 4 سرماخوردگی خرس
موجود نیست


ماجراهای خرس و موش 4 سرماخوردگی خرس

ناشر : آفرینگان

قیمت : 9,000  تومان

با تخفیف : 7,200  تومان

مشاهده کتاب
ماجراهای خرس و موش 5 کتاب برای خرس
موجود نیست


ماجراهای خرس و موش 5 کتاب برای خرس

ناشر : آفرینگان

قیمت : 9,000  تومان

با تخفیف : 7,200  تومان

مشاهده کتاب
موش کتابخانه 5 خانه جدید
موجود نیست


موش کتابخانه 5 خانه جدید

ناشر : آفرینگان

قیمت : 8,000  تومان

با تخفیف : 6,400  تومان

مشاهده کتاب

 نظرات کاربران

در حال حاضر نظری ارسال نشده است

شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید


ارسال متن پیام