روث ور در کتاب چرخش کلید پایان بندی کتاب را ماهرانه و کنجکاوی برانگیز نوشته و به این ترتیب خوانندگان را با پرسشی نهایی و درگیر کننده باقی می گذارد، پرسشی که تا مدت ها رهایشان نمی کند.این کتاب با رعب و وحشت مجذوب کننده اش، به قلم و سبک مخصوص روث ور، داستان معمایی دیگری از آگاتا کریستی زمانه ما می باشد.
.
قسمتی از متن کتاب:
معمارانِ حالامردۀ عصر ویکتوریا این خانه را طوری در مکانی عالی ساخته بودند که به چشم اندازی پیوسته از تپه های کبود، دره های سبز و جنگل های سبز سیرِ کاج دید داشته باشد. این منظره تا چشم کار می کرد، امتداد داشت؛ تپه های هموار پای کوه که اینجا و آنجا بر سطحشان نهرهای تیرۀ کوچکی جاری بودند، سقف های موج دارِ خانه های کوچکِ چسبیده به مزارع در دوردست و چند کیلومتر آن سوتر، دریاچه ای که نور خورشید را چنان درخشان بازتاب می کرد که انگار تکه ای برف است. در دوردست، نشسته بر فراز همه چیز، کِرن گُرمْز قرار داشت که به گفتۀ گوگل، کلمه ای گِیلیک است به معنای کوهستان آبی.