چند روز از محرم گذشته بود که «بهمن خاتمی» از آلمان به ایران برمی گردد. او که فرصت زیادی ندارد و روزهای آخر عمرش را سپری می کند، به دنبال زنی به نام «شرده» است که با زندگی و خاطرات گذشته وی پیوند عمیقی دارد. شخصی به نام «ماه رخ» که خود را دوست «سودابه»، دختر بهمن، معرفی کرده است با بهمن همراه می شود. او به دلیل شباهت زیاد به مژده حس غریبی را در وجود بهمن زنده می کند. ماه رخ نذر کرده که هر سال نزدیک کریسمس برای بچه های ارمنی پرورشگاهی که در آن کار می کند، لباس پاپانوئل بپوشد. نزدیکی محرم و کریسمس به هم و نیز اوضاع به هم ریخته بهمن، ماه رخ را بر آن می دارد که به بهمن پیشنهاد دهد پاپانوئل شود. بهمن می پذیرد با این احساس که محرم است و می خواهد برای امام حسین (ع) تغزیه بخواند، اما در لباس پاپانوئل کم کم دست هایش سرد می شود و آرام می گیرد. این نمایش نامه با عنوان «پاپانوئل و دست های یخ زده من» یکی از پنج نمایش نامه مجموعه حاضر است. دیگر نمایش نامه ها عبارت اند از: کابوس ها و خون؛ حریم؛ «بی» در زمان؛ و سکوت.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست