امیر ناصری برای یافتن حمید برادر خود که در نخستین روز جنگ گم شده است به سفری می رود که برای تبادل کشتگان جنگ تدارک دیده شده است. این سفر فرصت بازخوانی خاطرات زندگی پشت سر گذاشته شده خود خانواده و جامعه ای است که در زیر پوست خودشان آرزوی بهشت گمشده را می پرورانند. امیر اسیر جستجوی گمشده دیگران و خود گمشده اش است . جستجوی پایان ناپذیر که انتهای آن را تنها می توان در کتیبه ها و مردگان به تماشا نشست . سفری که پایانش تسلیم شدن به خاموشی و واصل شدن به پوسیدگی و فراموشی است از خاک برآمدیم و بر باد شدیم . ماجرای رمان بر بستر کشاکش باورها و رفتارهای متکی بر خرافه ها و سنن منسوخی است که آدم های جامعه را در موقعیت های دوزخی شان آموخته روزمرگی می کند . آنها مدام در حال گریختن از یکدیگرند . تلاش هایشان برای رسیدن به زندگی بهتر ختم به دوزخ واقعیت هایی می شود که اکنون ما را ساخته اند . تم رمان واکاوی مرگ عشق و نفرت است . انقلاب 57 و هشت سال جنگ با موقعیت هایی که ایجاد کرد زندگی انسان ایرانی را در تنور خود گداخت . بازخوانی خطوط چهره خود متحول شده انسان ایرانی در این وقایع تاریخی بخشی از زیرساخت رمان ما یک سر و گردن از تفنگ ها بلندتریم است . از شاهرخ تندروصالح نویسنده کتاب پیش از این کتابشناسی ادبیات انتقادی ایران سال 83 نقاب نقد پیرامون چیستی نقد ادبی در ایران سال 85 و مجموعه داستان کوتاه دزد در سال 88 منتشر شده است .
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست