فکر کن که تنهایی، تنهای تنها! انگار که بقیه رفته باشند به مهمانی. یا نه، اصلا فکر کن رفته اند به یک سفر و قرار است چند روز تنهای تنها باشی. کارها و تفریح هایی که بلدی، تا چند روز می توانند سرت را گرم کنند و سرحال نگهت دارند؟ یک روز، دو روز یا شاید هم فقط نیم روز؟! ببینم، مثل«کری اسمیت» می توانی کلی فکر خلاق پیدا کنی؟ فکرهایی که به نظر پیش پا افتاده اند؛ ولی با وجود سادگی شان، کلی چیز به آدم یاد می دهد. مثلا چی؟
1 - دقیق شدن در دنیای اطراف و پاک کردن غبار تکرار از روی چیزهایی که هرروز می بینیم، ولی نگاهشان نمی کنیم!
2 - شناخت خود و در پله های بعد کشف استعدادهایمان. (چه قدر خودتان را می شناسید؟ مثلا اگر از شما بپرسند، رنگ دقیق چشم هایتان چیست، می توانید با اطمینان بگویید «قهوه ای روشن» یا حتما لازم است یک بار دیگر در آینه نگاه کنید؟)
3- آموختن «بخشیدن» و در عوض سبک شدن و لذت بردن.
4 - امکان تجربه های تازه و بامزه.
5- بالابردن قدرت بیان و نشان دادن احساسات؛ و در نتیجه برقراری رابطه ای سالم و موفق با آدم های دیگر و...
برای خواندن این مطلب، منتظر رفتن بقیه به سفر نمانید! درست است که سه ماه تابستان، فرصت خوبی برای عملی کردن بعضی از این فکرهاست؛ اما واقعیت این است که خیلی وقت ها در رفت و آمد روزهای شبیه هم، بدون این که خودمان متوجه شویم، اسیر روزمرگی و تکرار می شویم. و برای فرار از این کسالت، چه راهی بهتر از عملی کردن فکرهایی که هر کدام گوشه های نامرئی زندگی را به ما نشان می دهند؟!.. آی آی کتاب