«سبکهای رهبری بنگاه» نوشته تونی کیپنبرگر است و به بررسی و تحلیل سبکهای گوناگون در شرایط امروزی بنگاههای اقتصادی است. این کتاب میکوشد با تاکید بر رویکرد «رهبری خدمتگزار» به سبکهایی از رهبری نزد مدیران برجسته میپردازد که افزون بر عنصر سازگاری به فرهنگ هم متکی است. در بریدهای از کتاب میخوانیم: مفهوم «سبک رهبری» را میتوان به سادگی تعریف کرد: سبکی که رهبر در روش برخورد با کسانی که از او تبعیت میکنند، اتخاذ میکند. ناگفته پیداست که بر پایه این دیدگاه، باید بپذیریم که سبک «درست» و سبک «نادرست» وجود دارد. اولین پرسشی که به ذهن میآید این است که منظور ما از «سبک» چیست؟ بهطور کلی در زمینههایی از این دست، سبک به عنوان شیوه رفتار و عمل معنی میشود. اما رفتار، خود به اشکال گوناگون بروز میکند. رفتار میتواند عادات و ویژگیهایی مانند به کارگیری صدا و لحن، آهنگ و بلندی صدا را شامل شود، و یا زبان بدن و حرکات بدن را در بر گیرد. میتواند چیزهایی باشد که میگوییم، گفتاری که است که میتواند در نقطهای در طیف پرخاشگرانه- دلجویانه قرار گیرد. رفتار میتواند نوع برخورد آرام و یا سراسیمه باشد. اما رفتار از منظرگاهی عمیقتر، میتواند وفاداری باشد که از خود نشان میدهیم، اعتمادی که بر جای میگذاریم، تعهداتی که میپذیریم و همچنین صداقت و راستی که مبنای رفتار با دیگران قرار میدهیم. مجموعه رفتارهای متفاوت ما، از دید دیگران به عنوان شیوه برخورد ما با آنها تلقی میشود. اما موارد یادشده تنها لایه سطحی و روبنایی این پیچیدگیهاست، زیرا چگونگی رفتار ما تنها به شرایط بستگی ندارد. رفتار از طریق بسیاری چیزهای دیگر نیز تعیین میشود، چیزهایی که روانشناسان و روانکاوان تمام عمر خود را صرف شناسایی و درک آنها میکنند. رفتار پیامد کنش و واکنش متقابل دو جنبه ماست، سوی شناختی ما، شیوه تفکر و استدلال، و سوی عاطفی ما، چگونگی احساس ما. آی آی کتاب