“حقیقت به نخی بند بود”، کتابی پلیسی و جنایی است و محوریت داستان آن درباره ی یک قتل و تلاش برای پیدا کردن قاتل میباشد. ماجرای داستان اینگونه آغاز میگردد که “ماکس دارتو” یکی از مردان ثروتمند و شناخته شده شهر، شخصیتی سنگ دل و مغرور دارد، همسرش که زنی شجاع و وفادار بود علیرغم میل شوهرش توانایی جسمی برای به دنیا آوردن فرزندی را ندارد و همین مساله باعث ایجاد اختلالات روانی در او شده و موجبات بستری شدنش در تیمارستان را فراهم کرده است. آقای “دارتو” پس از این شکست بزرگ در زندگی شخصیاش تصمیم میگیرد که تمام وقتش را با کار و مال اندوزی پر کند. یکی از بدهکاران مالی نگون بخت او “ژاک براسیله” نام دارد که توانایی مالی برای پرداخت بدهی مزبور را در موعد مقرر ندارد و از قضا دقیقا در همان زمانی که او باید قرض خود را ادا کند، آقای “دارتو” به قتل میرسد و تمام مدارک و شواهد او را به عنوان قاتل نشان میدهد. حال، آقای “کرنلی”، بازپرس پرونده و کمیسر پلیته و سایر افراد تیم تجسسش مسئول رسیدگی و حل معمای این قتل میباشند. پس از بررسی ها به نکات و مسائل بسیار برجسته و هیجان انگیزی بر میخورند که موجب جذابیت و زیبایی داستان میشود. تلاش نویسنده در طی داستان بر این اساس است که به مخاطب نشان دهد که مرز میان حق و باطل بسیار باریک است و به عبارتی احتمال دارد چیزهای ساده و روشنی که آنها را حقیقت می پنداریم، در واقع حقیقت نباشند و ما را از مسیر صحیح و قضاوت عادلانه منحرف کرده و از گناهکار واقعی دور سازند. آی آی کتاب