اژدها چنگالش را برداشت و کرد توی جاده و چرخاند و چرخاند و چرخاند و چرخاند.جاده مثل یک ماکارونی لوله شده دور چنگالش با همه ماشین ها، تونل ها و تابلوهایش اژدها. چنگالش را گذاشت گوشه ی لپش چشم هایش را بست و گفت:«بوق بوق...ویژ ویژ...بوق بوق»
اما اگر اژدها همه چیز را بخورد چه بلایی سر خودش و دشت گل های آفتابگردان می آید؟
در کتاب هاب تصویری نویسده و تصویر گر دست به دست هم می دهند تا کودکان را به دنیای داستان ببرند و بزرگترها را به دنیای کودکی اگر میخواهی پا به دنیایشان بگذاری کافی است کتاب را باز کنی و همراهشان شوی. آی آی کتاب