سرزمینی بود اسمش هادس. سرزمینی دایره ای شکل که یک رودخانه ی پرآب شفاف به اسن آکرون از این سر تا آن سرش کشیده شده بود در این سرزمین اتفاقاتی افتاد در زمان تزار اول و تزار دوم آن این سرزمین و میزبانان و مهمانان ناخوانده ی اهالی آن سرزمین است.
برای اولین بار که یک سیلا، آن هم یک سیلای حامله می دیدم، خیلی خیلی هیجان انگیز بود و در عین حال ترسناک. تازه از اداره ی ادوار فرهنگ و هنر پویا به خانه آمده بودم که سیلا را روی پله ی سی و ششم آپارتمانی که در آن زندگی می کنم دیدم؛ یک پله مانده به در واحد من. همان طور مات و مبهوت روی پله ی سی و پنجم ایستاده بودم... آی آی کتاب