قدسیت ساختاری منسجم، یگانه و استوار دارد که در هر فضایی قابل شناسایی است.
بررسی تطبیقی ساختار روایی متون مقدس دگرگونی تاریخی روایت آن را آشکار میسازد. در میان متون مقدس فرازهای قابل ملاحظهای از کتاب مقدس و قرآن به روایت داستانهایی اختصاص یافته که از درونمایهای یکسان برخوردارند.
تحلیل و بررسی این روایات از دیدگاه روایتشناسی ساختگرا با نظر به آنچه تفاسیر، پژوهشهای تاریخی و مطالعات اسطورهشناسی در این باره ارائه میدهند، محور اصلی مباحث این پژوهش را تشکیل میدهد.
هر روایت دارای دو سطح داستان و گفتمان است و در این تحلیل ساختاری نیز این هر دو مورد توجه بودهاند؛ تحلیل ساختار داستان بر اساس نظریۀ داستان بنیادین پراپ انجام گرفته است، ولی با نظر به اصلاحاتی که ساختگرایانی چون تودوروف و بارت به منظور تکمیل و گسترش حوزۀ کاربرد نظریۀ او طرح کردهاند.
در تحلیل ساختار گفتمان که پراپ در تئوری ساختاری خود جایی برای آن در نظر نگرفته است، نظریۀ شناختهشدۀ ژرار ژنت مبنا قرار گرفته است.
از سوی دیگر در تحلیل ساختار گفتمان در کنار نظریۀ ژنت، الگوی جهانی ویلیام لباو در صورتبندی اجزای گفتمان روایی مورد توجه بوده است؛ این الگو در بررسی مقولۀ لحن که از مهمترین مقولهها در نشاندادن تفاوت ساختار گفتمان روایت کتاب مقدس و قرآن است، بسیار کارآمد است. آی آی کتاب