استیون هاوکینگ از جمله نوابغی است که سعی در تدوین نظریه ای فراگیر برای پاسخ دادن به پرسش های هستی داشته است. بی شک، او یکی از بزرگ ترین مغزهای جهان بود که از همان بدو تولد، سرنوشتش با فیزیک گره خورد، به طوری که روز تولدش دقیقاً مصادف با سیصدمین سالروز مرگ گالیله بود. از همان دوران کودکی، نبوغ هاوکینگ آشکار بود؛ طوری که مادرش می گفت تماشای ستاره ها همواره او را شگفت زده می کرد و دیدن آسمان و مناظر شگفت انگیزش یکی از سرگرمی های همیشگی اش بود.
بیماری نادر هاوکینگ نه تنها سبب ناامیدی اش نشد که به او انگیزۀ دوباره ای بخشید. به گفتۀ خودش، طی سال های پیش از تشخیص این بیماری، انگیزۀ زیادی برای تحقیق نداشت و احساس دل زدگی و خستگی از زندگی می کرد، اما بعد از آنکه فهمید مدت زیادی زنده نخواهد ماند، تمام وقت خود را صرف مطالعه و پژوهش نمود.
کتاب استیون هاوکینگ و ذهن خدا می کوشد با معرفی این شخصیت برجسته و تأثیرگذار، جایگاه واقعی وی را در جهان فیزیک تعریف کند و آن را از اغراق ها و مبالغه های رسانه ای بپیراید، اغراق هایی که باعث شده گاه او را به لقب «اینشتین دوم» مفتخر کنند.