جاسپر ژروه، برای طرفدارانش، هاکی باز خوش تیپ و بااستعداد دنیای تلویزیون است. اما برای اسلون، او همیشه همان پسر گمشده با چشمان اندوهگین و قلبی از طلاست. مردی که او به مدت پنهانی تمام زندگی اش عاشقش بوده است.
پس وقتی زندگی اسلون در روزی که باید با کسی دیگر ازدواج کند، به هم می خورد، منطقی است که جاسپر آن کسی باشد که وارد می شود و او را نجات دهد. و وقتی که جهان جاسپر از هم می پاشد، اسلون هم در کنار اوست تا لطفش را جواب دهد. اما هر چه زمان بیشتری با هم وقت می گذرانند، جاسپر دیگر به او به عنوان یک دوست نگاه نمی کند.