روز زیبایی در نیوپورت، رود آیلند است. فیبی استون با لباسی سبز و کفش های طلایی، بدون هیچ چمدانی و تنها، به مهمانسرای بزرگ کورنوال می رسد. در لابی، همه بلافاصله او را با یکی از مهمانان عروسی اشتباه می گیرند، در حالی که او تنها کسی در کورنوال است که برای این مراسم بزرگ نیامده. فیبی اینجاست چون مصمم است آخرین ولخرجی مجلل را برای خودش انجام دهد. در همین حال، عروس تمام جزئیات و هر فاجعۀ احتمالی که ممکن است در طول آخر هفته رخ دهد را در نظر گرفته، به جز، خب، فیبی و نقشۀ فیبی ـ که وقتی این دو زن نمی توانند از اعتماد به یکدیگر دست بردارند، ماجرا را غافلگیرکننده تر می کند.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست