بسیاری از شما وقت زیادی را صرف کسب اعتماد به نفس میکنید؛ در زمینههای فنی مشخص و محدودی مثل حل معادلات درجه دوم، مهندسی زیست، علم اقتصاد یا پرش با نیزه؛ اما در بسیاری کارهای دیگر چندان نیازی به ویژگی ابتدایی و دیرینهی اعتماد به نفس ندارید که در انجام کارهای متنوع شما را یاری کند: مثلاً صحبت با غریبهها در میهمانی، پیشنهاد ازدواج، درخواست از همسفر بغلی که صدای موسیقیاش را کم کند یا اینکه در ذهن خود درصدد تغییر جهان باشید.
شاید همهی ما اعتماد به نفس را هدیهای الهی از سوی خداوند بدانیم که فقط به افرادی خاص عطا شده است. این موضوع را احتمالا در لحظاتی به یاد میاوریم که تصمیم داریم کاری که برایمان سخت است انجام دهیم. کارهایی مانند حل معادلات ریاضی به اعتماد به نفس چندانی احتیاج ندارند اما پیشنهاد ازدواج دادن به کسی که دوستش داریم یا درخواست اینکه همسفرمان صدای موسیقیاش را کم کند، از این کارها است. حالا چه باید بکنیم؟