شاید گفته شود که آغاز جهان، آغاز مِهبانگ بوده است. بهسادگی میتوان گفت که زمانِ نخستین، جز این تعریفی ندارد. باید تأکید کرد این آغاز زمان با آغاز زمانی که درگذشته مورد نظر بوده بسیار متفاوت است. در یک جهان بدون تغییر، آغاز زمان چیزی است که از عاملی بیرون از جهان بر آن تحمیل شده است. در آن صورت برای آغاز ضرورتی فیزیکی وجود ندارد. میتوان تصور کرد که «خدا» جهان را عیناً در زمانی درگذشته آفریده است.
از سوی دیگر، اگر جهان در حال انبساط است برای آغاز، دلایلی فیزیکی وجود دارد. هنوز میتوان معتقد بود که خدا جهان را در همان لحظۀ مهبانگ آفریده است. امروزه بیمعناست که تصور شود خدا جهان را قبل از مهبانگ آفریده است. یک جهانِ در حال انبساط مانع وجود آفریدگار نیست، ولی هنگامی که او بخواهد این آفرینش را انجام دهد محدودیتهایی بهوجود میآید.