دوازده سال پس از چیرگی پُل مؤدِب، پیشوای پیشگو، بر غاصبانِ مُلک دوکیاش و تکیه زدنش بر سریر سیادتِ نه فقط تلماسه که تمام کائنات، جهانِ زخمخورده سرانجام از بسترِ بُهت برخاسته و بنای انتقام میگذارد؛ اختیهی بنهجسریت، محروم از حاصل دسترنجی چندین و چند نسله و تشنهی بازپسگیریاش، زیر سایهی ساترِ سکانداران اتحادیهی فضاپیمایی دستِ یاری به برادر ناتنیاش، تشکیلات علممحور و اخلاقگریزِ بنهتلایلکس میدهد تا بلکه بتوانند این دیوِ دنیاخوار را با دشنهی دسیسه از پا درآورند و با مهرهی غریبِ دوستی بازگشته از عالمِ مرگ کیش و ماتش کنند، غافل از آن که شاه در جدالی تلخ و شیرین با رقیبی به غایت قهارتر است: تقدیر...
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست