اندیشه توسعه در جهان سوم با دیدگاههای کمًی و تکبُعدینگرِ رشد و نوسازی به اهداف ادعایی نایل نشده و مسائل اجتماعی عدیدهای را در پی داشت و انتقاداتِ کیفی و چند بُعدینگر اندیشهی توسعه شکل گرفت، اندیشمندانی چون اینگلهارت، تودارو و همچنین بدنهی تحقیقی اندیشههای پساساختارگرایانهی فوکو و ماحصلِ آن، اندیشه پساتوسعهگرایی ولفگانگساکس، آرتوراسکوبار و ... کلیت مکاتب و پروژهای توسعه مُدرن را رد کردهاند و تأکید دارند که توسعه باید رفاه، دموکراسی، هماهنگی کیفی بین نظام اجتماعی و نیازهای افراد، رشد اقتصادی و کاهش نابرابری و فقر را ایجاد نماید.
با اینکه هویت سیّال و روایتمحور عصر شبکههای اجتماعی، عناصر سنتی هویتکُردی را با تغییراتی مواجه کرده است، ولی همچنان این هویت، بنیان تمایزات با سایر هویتهای جمعی است، هرچند این هویتجمعی در دوران مدرن به سان دیگر هویتهایجمعی نتوانسته است ساخت اجتماعی- سیاسی تحت عنوان دولت- ملت را مستقرسازد ولی روحیهی جمعیِ حاصل از آن مبنایی برای انسجام اجتماعی و تعلقات هویتی در جغرافیایی هرچند منفکشده است، حال این کتاب در راستای روشن نمودن زوایای این تغییرات، پیچیدگیها و مناسبات، بسیاری از علل توسعهنیافتگی کُردستان را نیز بحث، تحلیل و تبیین میکند و با توجه به ماهیت روششناختی مطالعه (GT)، به نظریهی زمینهایِ "توسعه ناموزون و نابرابر و بازسازی عامگرایانه هویتی" دستیافته است.
تحقیقات نویسنده کتاب در حوزههای هویتی و توسعهِ کُردها و تجربهی زیستهی وی، درک عمیقتر واقعیت اجتماعی را تسهیل نموده و در کنار تدقیقات کیفیِ متدولوژیک و اشارات بدیعِ نظری، غنا و نوآوری تحقیق را رقم زدهاست.