استیو بیدالف در یادداشتی مهم درباره کتاب « کلیدهای تربیت و رفتار با پسرها » مینویسد: «من با نوشتن کتابی درباره پسران و نیازهای خاص آنها، به هیچ عنوان قصد ندارم تلاشهایی را که در سراسر دنیا برای پیشرفت زنان و دختران صورت گرفته است نادیده بگیرم، اما در نهایت تاسف، به وضوح میبینم که پسران نیز به شکلهای مختلف لطمه میبینند. وجود دنیایی بهتر بستگی به این دارد که همه انسانها – زن و مرد – شادتر و سالمتر باشند. اگر میخواهیم مردان خوب بیشتری در دنیا وجود داشته باشند، باید از این به بعد آنها را کمتر سرزنش و بیشتر درک کنیم».
امروزه این دخترها هستند که به خود اطمینان دارند و از انگیزه و پشتکار برخوردار هستند. پسرها اغلب در زندگی سرگردانند، در مدرسه ناموفق، در روابط اجتماعی خجالتی و در معرض خشونت، الکل، مواد مخدر و غیره قرار دارند. تفاوت بین پسران و دختران را به راحتی در سالهای پیش از دبستان میتوان مشاهده کرد. در مهدکودکها دختران شادمانه با هم کار میکنند، اما پسرها مانند سرخپوستان در اطراف یک قطار سر و صدا راه میاندازند، دختران را اذیت میکنند و با هم دعوا راه میاندازند. در دبستان، کار پسران اغلب بینظم و نامرتب است. از حدود کلاس سوم دبستان پسربچهها دیگر کتاب نمیخوانند. آنها با جملات تک کلمهای صحبت میکنند: «ها؟»، «آهان!». در دبیرستان پسرها در جلسات، کنسرتها، انجمنها یا هرگونه فعالیت غیرورزشی شرکت نمیکنند. آنها میخواهند نشان دهند که به هیچ چیزی اهمیت نمیدهند و به اصطلاح «دیوانگی هم عالمی دارد». البته مسئله اصلی ایمنی آنهاست. احتمال مرگ و میر پسران بر اثر عوامل مختلف (به ویژه تصادف، خشونت یا خودکشی) سه برابر دختران است.