همه افراد در زندگی دچار کمیابیاند. اما مهمترین و بحث برانگیزترین بخش کار آنها مشخص ساختن آثار کمیابی نیست، بلکه این ادعا است که کمیابی میتواند هر کسی را تحت کنترل خود درآورد. بحث آنها این است که، ویژگیهایی که بخشی از شخصیت افراد تلقی میشوند، مثل رفتارهای فکرنشده، عملکرد نامناسب در مدرسه و تصمیمات نادرست مالی، شاید در حقیقت محصول احساس تأثیرگذار کمیابی باشند و زمانی که این احساس مداوم باشد، ذهن را در اختیار گرفته و این شرایط را به آن میقبولاند؛ مثل کسانی که در باتلاق فقر گرفتار شدهاند.
بهگفتۀ نویسندگان کتاب، هدایت افراد به سمت انتخابهای بهتر گاهی میتواند به سادگی تغییر جملهبندی باشد و گاهی نیز نیازمند روشهای پیچیدهتر و مستقیمتری است. مولاینیتن و شفیر نمونههای متعددی از چگونگی اجرا و موفقیت این روش در زمینههای مختلف در کتاب خود آوردهاند.