متأسفانه، بیشتر نویسندگان ما به جای حرکتگذاری نحوی به حرکتگذاری واژگانی اهمیت میدهند. ما نباید نگران باشیم که مبادا کسی مثلاً نِلسون را نَلسون بخواند. این بدخوانی بعد از مدتی اصلاح میشود، اما بدخوانی نحوی هر لحظه ممکن است برای ما پیش بیاید. مثال:
- این کتاب بسیار شیوا تأثیر عمیقی بر من گذاشت.
واژهی کتاب را به دو صورت میتوان خواند: با کسره و با سکون (کتابِ، کتابْ). البته فقط یکی از این دو صورت (صورت کسرهدار) در اینجا درست است، اما ما این را از قبل نمیدانیم و چه بسا خواندن جمله را با صورت ساکن (کتابْ) آغاز کنیم. بنابراین، اگر بتوان از این اشتباهخوانی جلوگیری کرد، کمک بزرگی به خواننده میشود.
در طول چند دهه کار و تدریس ویرایش، به مسائلی برخوردهام که در همان حین کار یادداشت برداشته و بعدا آنها را پرداخت کردهام. بسیاری از نکتههای مطرح شده در این یادداشتها در کتابهای رسمی ویرایش یافت نمیشوند. گاه، پس از طرح مسئله یا نکته، پیشنهادهایی نیز برای رفع مشکل دادهام. طیف گسترده یادداشتها در برگیرنده مسائلی در زمینه رسم الخط، نشانهگذاری، پانوشت، نمونهخوانی، ماخذگذاری، فرهنگنویسی، علائم اختصاری و موارد دیگری است که شاید نتوان عنوانی برای آنها پیدا کرد.»