«انسان یگانه آفریدهای است که نمیخواهد آنچه هست، باشد.» و «تاریخ غریبی که در اینجا روایت میشود، تاریخ غرور اروپاست.» این دو جمله کلید فهمِ «انسان طاغی» است که شرح تلاشهای تیرهای از تفکّر اروپایی در چند سدهی اخیر است که کوشیده معنا و هدفی این جهانی برای حضور انسان در جهان بیابد یا بیافریند، و در نهایت، بیواسطه یا بهواسطه به خشونت روی آورده و با وجودِ پیروزیهای خود، اعتبار فکری و فلسفی خود را از دست داده و در ردیف دیگر تفکّرهایی قرار گرفته که نتوانستهاند «سکوت جهان» را بشکنند. «انسان طاغی» پراهمیتترین و در عین حال، نامکشوفترین نوشتهی فلسفی متفکّری است که در «خشم و هیاهو»ی دورانی که فکر «وجدان انسانی» را فکری زاید شناخته و «پیروزی« را به جای آن نشانده، همواره دغدغهی «وجدان انسانی» داشته است.
آلبر کامو نویسنده و اندیشمند فرانسوی در ۷ ماه نوامبر سال ۱۹۱۳ در الجزایر متولد شد. او در خانوادهای فقیر بزرگ شد و پدرش را در جنگ جهانی اول از دست داد. او از همان کودکی طعم فقر، جنگ و مشکلات اجتماعی، نابسامانیهای جامعه را چشید. او بهدنبال علاقهاش به نوشتن و ادبیات، تحصیل در رشتههای فلسفه، جامعهشناسی و روانشناسی را آغاز کرد و ادبیات را با مفاهیم فلسفی پیچیده و دشوار گره زد. او نویسندگی را در زندگیاش بهطورجدی ادامه داد و تحسین فلاسفهی آن زمان را برانگیخت. او از چهرههای مهم قرن بیستم بهحساب میآید و تا امروز کتابهایش جزو لیست پرفروشها است. «آلبر کامو» طی یک تصادف در تاریخ 4 ژانویه سال 1960 درگذشت و از خودش رمان، داستان، نمایشنامه و مقالههای فلسفی به یاد گذاشت.