جایی که خرچنگ ها آواز می خوانند، داستان مشقت های دختری است که اعضای خانواده اش او را در همان سنین خردسالی رها کردند تا تنهایی، در دل طبیعت بکر کارولینای شمالی، با پدر کج خلقش زندگی کند. شاید نام «کیا» فقط از سه حرف تشکیل شده باشد، اما رنج هایی که او متحمل شد، در روح و جسم هیچ دختری نمی گنجند. تمام اهالی بارکلی کو، او را با لقب «دختر مرداب» می شناختند، دختر مردابی که نزدیک شدن او به سایر انسانها تجربیات تلخ و شیرینی برایش به همراه داشت. حوادث پیچیده ی متعددی قبل و بعد از پیدا شدن جسد معشوقه سابق کیا رخ می دهد که نویسنده به زیبایی هرچه تمام تر آن ها را شرح می دهد.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست