سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری داستان مادری داغدیده و خشمگین است که به دنبال اجرای عدالت برای قتل دخترش است. او شیوهای منحصربهفرد برای حل این پرونده در پیش میگیرد؛ سه بیلبورد را خارج از شهر اجاره میکند و روی آنها خطاب به رئیس پلیس شهر پیامهایی مینویسد که در نهایت طوفان ناشی از آن تمام شهر را درگیر میکند.
مارتین مکدونا نمایشنامهنویس، فیلمنامهنویس، تهیهکننده و کارگردان بریتانیایی است. وی اغلب طنز سیاه را چاشنی آثارش میکند و روشی کنایهآمیز برای مطرح کردن مسائل اجتماعی دارد. این فیلم ماندگار بیش از صد و پنجاه میلیون دلار در سراسر جهان فروش کرد و منتقدان و نشریات سینمایی از آن بسیار تمجید کردند. به علاوه، این فیلم سینمایی جوایز معتبر بسیاری همچون جایزۀ بهترین فیلم و بهترین فیلمنامۀ غیراقتباسی بفتا و بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم گلدن گلوب را از آن خود کرد. روزنامۀ گاردین دربارۀ آن مینویسد: «فیلمی دربارۀ انتقام، خشونت و پذیرش مرگ که زیرکی و حماقت را در هم میآمیزد و علاوه بر آن، در کمال ذکاوت، بیننده را دربارۀ اینکه محور داستان حول چه کسی میچرخد، گمراه میکند.»