انتشارات افق منتشر کرد: شب در اتاق تنهایش مرد ناگاه، بیمقدمهای کور میشود بیهوده دست میبرد پی کبریت تا چراغ بیفروزد اما چراغهای سرا از اول غروب برافروختهست دیوار در انتهای آینه لبخند میزند.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست