ما از عملکرد مغزمان در ارتباط با برند و بازاریابی چه می دانیم؟ آیا می دانیم یک برند برای رسیدن به شهرت باید جایی را در مغز ما پیدا کند و در آن کاشته شود و از میان ۸۶ میلیارد یاختۀ عصبی موجود در مغز، مجدداً بازیابی شود؟
تجربه ها فعالیت های عصبی مغز را تحریک می کنند و کنش هایی مثل خرید کردن یا استفاده کردن از یک محصول، نتیجۀ فعالیت های عصبی اند. این کنش ها، همراه باهم، با تبدیل شدن به خاطرات، به برندها حیات می بخشند. تجربه های چندحسی همه جانبه در طول زمان می توانند لحظاتی به یادماندنی خلق کنند و عادات پایدار و برندهای قوی را رشد دهند.
چگونگی فعالیت های کامل مغز هنوز معمای بزرگی است و بعضی مدعی اند که معمای مغز به بزرگی معمای جهان است. کسب تجربه مستلزم داشتن ورودیِ حسی است. ما ورودی حسی را از همان آغاز حیاتمان در درون رحم مادر دریافت می کنیم. بنابراین، وقتی مادرمان ما را از روی پوست شکم نوازش می کرد، ما در حال کسب تجربه بودیم. انباشت این تجربه ها، در نهایت، حافظۀ ذهنی ما را می سازند و برندها با نفوذ به ذهن ما عادات، رفتارها و در نهایت تصمیمات ما را تحت تأثیر قرار می دهند.