همان گونه که در طول زمان نیازها تغییر میکنند، روابط برند نیز دچار تغییر میشوند. خریداران میتوانند علایق جدیدی پیدا کنند و از عادتهای معمول خود خسته شوند، از طرف دیگر، محصول یا شرکت میتواند دچار رکود و پژمردگی شود، بر روی مشتریان جدید متمرکز شود یا ماهیت خود را تغییر دهد. همچنین رابطهی برند میتواند شکننده باشد. یک رویداد همانند آلودگی (مانند پِریِر) یا کلمهای نابجا (مانند راتنرز) میتواند به طور جبرانناپذیری این اعتماد را خدشهدار کند. برندها میتوانند در طول زمان از طریق شکستهای پیاپی در بیان عهد و پیمانها، بی اعتباری و یا شکست در ارائهی خصوصیات- که میتواند ارزش برند را دچار تنزل یا تخریب کند (برای مثال، عملکرد ضعیف برند ویرجین ترِینز تمامی ادراکها از برند ویرجین را تهدید میکند)- دچار آسیب مزمن شوند. مواردی وجود دارد که در آن شرکتها صرفاً بر تصورات ذهنی از برند تمرکز کردهاند و به کلی مشخصهی ضمنی و جنبههای اطمینان از برند را که بر کیفیت و برآوردهکردن عهد و پیمانهای خدمات ضمنی مبتنی است، نادیده گرفتهاند (مانند بو داتکام). این بدین معنی است که شرکتها به عنوان قسمتی از مدیریت برند، باید به شیوهای که با کانالهای توزیع تعامل دارند نیز توجه کنند تا اطمینان یابند که برند در مسیر خود به سمت مشتری به خطر نمیافتد.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست