متخصصان بازار میدانند که افکار مخاطبان بر اولویتها و تصمیماتی که دربارهی آثار هنری و شرکت در رویدادهای مختلف هنری میگیرند، تأثیرگذار است؛ اما این افکار دقیقاً چه چیزی هستند؟ اگر مدیران بخواهند بر روی افکار و رفتارهای مصرفکنندگان هنری تأثیر بگذارند و برای آنها ارزشهای پایدار به وجود بیاورند، باید کاملاً به ماهیت فکر آنها پی ببرند. آنها باید بدانند که تنها با یک فکر خاص سروکار ندارند، افکار مختلف در ذهن انسانها به هم گره میخورند و با هم به فعالیت میپردازند. اگر مدیران هنری دریابند که افکار مصرفکنندگان به چه شکل با آنان در ارتباط است، میتوانند از طریق استفاده از ارتباطات بازاریابی خلاقانه بر آن تأثیر بگذارند. یک عامل کلیدی برای بقا و توسعه در سازمانهای هنری، اتخاذ یک رویکرد مشتریمحور در بازاریابی است. سازمانهای موفق هنری به طور پیوسته نیازها و خواستهها، نگرشها و ادراکات آنان را درک میکنند و سپس بر اساس این اطلاعات اقدامات لازم را انجام میدهند. در مجموع میتوان گفت موفقیت هر سازمانی تابعی از افکار و احساسات بازار هدفی است که سازمان، خدمات و کارکنانش به آن متصل هستند. سازمانهای هنری به وسیلهی قراردادن خودشان در قلب و ذهن مشتریان بالقوه و درک نحوهی رفتارها و سبک زندگیشان میتوانند بر لذت مخاطبان و تصمیم به حضور آنان در رویدادهای هنری تأثیر بگذارند و از این طریق، مخاطبان جدیدی برای هنر ایجاد نمایند و یا دفعات حضور آنان را افزایش دهند و همچنین کیفیت تجربهی مخاطبان را افزایش دهند.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست