در طول دهه گذشته، طرحهای پایداری بومی در قالب پروژههای محلی شایع شدهاند و محلات، روستاها و شهرهای کوچک را در بر گرفتهاند یا به شکل پروژههای تخصصی اجرا شدهاند که معطوف به هدفی زیستمحیطی از جمله تولید و مصرف انرژی و غذا، توزیع غذا، ساماندهی مصرف آب و حملونقل بودهاند. در اصل، طرحهای بوم محور پتانسیل بالاتری برای متحول کردن سبک زندگی نسبت به سیاستها یا پروژههای تکبعدی با یک هدف مشخص دارند. آنها معمولا رویکردی کلنگر و نظاممند به چالشهای زیستمحیطی دارند که به وابستگی متقابل بین سیستمهای بومشناختی و تعاملات پیچیده آنها را واقف هستند. این طرحها همچنین بسته به کنشگران مختلف (فعالان، برنامهریزان، پژوهشگران، مشاوران) به درجات متفاوت، متاثر از رویکرد توسعه انسان مقیاس به نیازهای انسانی و برآورندهها بودهاند.
بوم روستاها، بوم شهرها و جنبشگذار شهرها و سایر جوامع پایدار ریشه در طرحهای بالا به پایین مشترک و تعاونی دارند به این منظور که شیوههای مصرف، تولید و تفکر در مورد رفاه و محیطزیست را متحول کنند. اصول و ویژگیهای مشترک متعددی بین آنها وجود دارد: از منطق مشارکت در امر تصمیمگیری، توسعه و اجرای پروژه گرفته تا محوریتی که به سبک زندگی کمکربن و حفاظت از محیطزیست داده میشود. احتمالا بارزترین ویژگی آنها این است که نوعی از محیط زندگی را فراهم میآورند که در آن بتوان سبک زندگی کمکربن را تجربه کرد. این مسئله جنبه محوری جوامع پایدار است، زیرا برای تغییر عادات، داشتن فرصت برای تجربه و درگیر شدن در رویههای جدید مهم است.