علی بلند شد و آهسته آنان را صدا زد، پس در آن غار گشوده شد و ما به داخل غار نظر کردیم، نوری در آنجا روشن بود و مانند خورشیدی میدرخشید. ناگاه ضحبه و صدای شدید فرو ریختن آوار شنیدیم که جانمان از ترس لبریز شد و همه با فرار بازگشتند. صدایی آنان را صدا زد: ای قوم! صبر کنید و برگردید! آنان نیز برگشتند و به من گفتند ای مسلمان این چه بود؟ گفتم این همان غاری است که خداوند عزوجل در کتاب خود آن را توصیف کرده است و کسانی که آنان را دیده ایم همان جوانی هستند که خداوند درباره آنان فرمود: آنان «جوانان مومنی بودند» ولی علی (ع) بر آن غار ایستاده و با آنان سخن گفت. آنگاه آنان به جایگاه خود بازگشتند و علی بر آنان سلام داد. این نوشته قسمتی از متن کتاب تحفه آثار است.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست