کتاب «روح ریحانی» اثر «محمدمهدی رسولی» است. در قسمتی از داستان میخوانیم: «خمین دچار خشکسالی است. عدهای از اهالی، گرد آمدهاند به بارانخواهی. "روح الله" به دنیا میآید. در گوش راست و چپش اذان و اقامه میگویند. باران میبارد. "هاجر"، مادر روح الله مجبور است دو فرزند شیرخوار خود را سیراب کند، که شیرش کفاف نمیدهد. قرار میشود "خاورخانم" به روح الله شیر بدهد. خاورخانم، تازگیها فرزند نوزادش را از دست داده است. در مراسم ولیمهی روح الله، صدای شلیک چند گلوله شنیده میشود. دارو دستهی "رجبعلی" زمین زراعی کربلایی محمود را به آتش کشیدهاند. خاورخانم به همراه همسرش، "کربلایی میرزا" در پی مهاجمین روانه میشوند. آقا مصطفی، جبران خسارت کربلایی محمود را به عهده میگیرد… روحالله هفت ساله، تصاویر شهر فرنگی را از دریچهی جعبه نمایش میبیند و از عمو شهر فرنگی، "عکس دریا" را طلب میکند… روح الله از دست استاد سلمانی که ماشین اصلاحش کُند است و موهایش را میکشد، میگریزد. هرچه میگردند او را نمییابند. پس از رفتن استاد سلمانی، روحالله را خفته در خمرهای خالی مییابند. روحالله در خواب، رؤیای دریا میبیند...»
فیلمنامه روح ریحانی، اول بار، تحت عنوان “روح الله، پسر ایران” در سال ۱۳۷۸ نوشته شد و در سال ۱۳۸۸ پس از باز نویسی به “روح ریحانی” تغییر نام داد.