علی اکفیانی، همسر و دخترش نمونه ای از یک خانواده تیپیک ایران در همین امروز است. در تهران بعد از انقلاب. ابتدا دختر خانواده که حدود ۱۲ سال سن دارد، متوجه یک «حضور» می شود. آنها احساس می کنند که تنها نیستند، و موجودات دیگری هم همراهشان در آن خانه زندگی می کنند. دخترک، گاه حتی به طور گذرا افرادی را می بیند. اولین برداشت، این است که دخترک مشکل روانی دارد و باید برای سلامت روحی اش فکر کرد. اما در وحله بعد، حتی پدر هم متوجه این «حضور» می شود و او نیز موجوداتی را می بیند. سنتی ترین فکری که به ذهنشان خطور می کند، این است که موکل ها و موجودات غیر اورگانیک در منزل شان تجسم یافته اند ولی موضوع، بسیار فراتر از این پندارها و برداشت هاست. سید علی اکفیانی به عنوان پدر خانواده، خود را ملزم می بیند که چاره ای بیندیشد. او به جمعی که اهل سلوک بوده و پیرو حکمت معنوی اسلام هستند، پناه برده و یاری می طلبد. به کمک آنها ست که پی می برد حقیقت چیست و آنها چگونه در محاصره قرار گرفته اند و به ماوراء طبیعه دعوت شده اند.
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست