در تاریکی، زنی می خندد، کوتاه،بلند،دوباره کوتاه تر و رفته رفته صحنه روشن میشود:
زن،تقریبا چهل ساله،روی مبل نشسته و بر دست چپش تکیه داده است. می خندد. کوتاه و بلند. از نو می خندد. ناگهان سر بالا میگیرد. به اطراف نگاه میکند. به سقف، و سپس به زمین. همچنان نشسته بر جا می ماند و سر به زیر می اندازد. از نو شروع به خنده میکند. این بار خنده های کوتاه، و همچنان نشسته و سر فروافکنده به زمین نگاه میکند... آی آی کتاب
در حال حاضر نظری ارسال نشده است
شما می توانید به عنوان اولین نفر نظر خود را ارسال نمایید
ارسال متن پیام وارد کردن متن پیام الزامیست