بازی هفت سنگ محبوب هم نسلان من بود؛ بازی ای که بر اساس تجربۀ بازیگرانش می توانست برد را برایشان به ارمغان آورد. اما تجربه از کجا به دست می آمد؟ پاسخ به این سؤال چندان سخت نیست: آموختن و آموختن و بازهم آموختن.
با آموختن، در هفت سنگ، می توانستی بهترین موقعیت را به دست آوری تا هفت سنگ را بر روی هم بچینی. چیدن درست سنگ بنای زندگی هم بی شباهت به چیدمان هفت سنگ نبوده و نیست.
در طول زندگی ام بارها هفت سنگ را چیدم، اما آنها فروریختند، زیرا به درستی بر روی هم قرار نگرفتند و از این رو، دوباره چیدم و حالا با توجه به دانش و آموزه ها و تجربه هایی که در طی بیش از پنج دهه زندگی کسب کرده ام هفت سنگ خود را تقدیم به خوانندگان می کنم.
هفت سنگ مجموعه ای دیگر از دست نوشته های من هستند که ماحصل سال ها تجربه و تحقیق و تفحصی است که در باب مقولۀ مهمی به نام "زندگی" داشته ام. کتابی که در راستای دیگر کتاب هایی چون یک قصه بیش نیست، رفیق اینترنتی، شعربازی های من، صد نامه به خودم، زمزمه های اتاق تنهایی من و خصوصاً کتاب تلنگرهای روزگار من است که درباره زندگی نوشته ام.
در این کتاب، به شرح حال بزرگانی از ایران و جهان پرداخته و سعی کرده ام به کوتاه ترین راه ممکن، نقطه نظرهایی را که این آموزگاران وادی بشریت در مورد "زندگی" داشته اند با توجه به برداشت ها و تجارب و نقطه نظرهای خود دوباره بازگو کنم و امید داشته باشم که خوانندگان این اثر از خواندن آن بهره و لذت ببرند.
هفت سنگ زندگی من کتابی است در مورد آموزه ها و چون هر آموزه ای، باید نسبت به آن فکر کرد و به آن افزود و بی گمان زکات علم آموختن باشد.
در آخر، از همۀ آموزگاران زندگی ام سپاس گزاری می کنم و امید دارم که دانش آموختۀ شایسته ای در مکتب آنها بوده باشم.
تورج عاطف