انسان ها، با وجود جستجوی مداوم برای راه های جدید بهینه سازی بدن و ذهن خود برای رسیدن به اوج عملکرد، به جای کمتر کار کردن بیشتر تلاش می کنند، به جای زندگی هوشیارانه تر، زندگانی پرتکاپوتری دارند، و تنهاتر و مضطرب تر می شوند. ما در تمام جنبه های زندگی مان برای رسیدن به بهترین های بی چون وچرا تلاش می کنیم، کارهایی را که به طور طبیعی به خوبی انجام می دهیم نادیده می گیریم و به دنبال نقطه ای هستیم که مدام بالاتر و بالاتر می رود. چرا ما زمانِ خود را به جای معنادار بودنش، برحسب کارایی آن می سنجیم؟ چرا ما نمی توانیم فقط استراحت کنیم، و نه کار دیگری؟
سلست هدلی، روزنامه نگار برنده جایزه، در این کتاب، مسیر جدیدی را در پیش روی ما می گذارد و به دنبال ایجاد تغییری جهانی در تفکر ماست تا بتوانیم از کارشکنی در رفاه خود دست برداریم، کار را کنار بگذاریم و به جای مدام کار کردن، زندگی را آغاز کنیم.
هدلی با کنار هم قرار دادن موضوعاتی از تاریخ، علوم اعصاب، علوم اجتماعی و حتی دیرینه شناسی، مفروضات طولانی مدت در مورد استفاده از زمان، بیکاری، کار سخت و حتی اهداف نهایی ما را بررسی می کند. تحقیقات او نشان می دهد که عادت هایی که به آنها تمسک می جوییم به ما آسیب می رسانند. این عادات اخیراً در تاریخ بشر به وجود آمده اند، که این بدین معنی است که می توانند و باید شکسته شوند. زمان آن فرارسیده است که روندی را که همه ما را غمگین تر، بیمارتر و کم کارتر می کند، معکوس کنیم و به شیوه ای از زندگی برگردیم که به ما امکان پیشرفت کردن می دهد.